۱۳۹۵/۰۶/۱۳

سلوکیان و مائوریان  


پس از مرگ اسکندر مقدونی سردارانش امپراطوری بزرگ او را که از نگاه سیاسی وحدت نداشت میان خود تقسیم کردند.  افغانستان تحت ادارۀ سلوکوس یکم قرار گرفت.  سلوکوس به قصد توسعۀ امپراطوری اش و برای تمام کردن کار ناتمام اسکندر به هندوستان حمله کرد اما شکست خورد و ناگذیر شد در بدل صلح قسمت های جنوبی افغانستان را در کنار پول، اسلحه، و مهمات به مائوریان هند بسپارد. 

 سلوکیان (۳۱۳ تا ۳۰۴ پ. م.)


فرماندهان نظامی اسکندر که بنام دیادوخوی یا پیروان شناخته شدند با همدیگر درگیر جنگ های بیست ساله شدند که بنام جنگ های پیروان مشهور شد.  نواحی آسیایی امپراطوری اسکندر تحت ادارۀ سلوکوس یکم نیکوتار درآمد و به این ترتیب حکومت سلوکیان بنیاد نهاده شد. 

جانشینان سلوکوس در همه دورۀ حکومت خود نتوانستند از تشنج در سرزمین های تحت ادارۀ خود جلوگیری کنند.  در میانۀ سدۀ سوم پ.م. در مناطق غربی با مصر در جنگ بودند و در شمال شرق، و شرق نیز تشنج حکمفرما بود.  از جانب دیگر دولت آنتیگون یونانی و دولت بطلیموس مصری در صدد تعرض بر سرزمین های تحت ادارۀ سلوکیان بودندکه باعث شد سلوکیان شهر انطاکیه در نزدیکی شام را پایتخت خویش گردانند تا از نزدیک بر اوضاع ترصد داشته باشند.


سلوکیان شیوۀ حکومت داری، دیوانی، تجارت، مالیات، وغیره هخامنشی را ادامه دادند.  در کنار آن شمار زیاد یونانیان که در قلعه های زمان اسکندر باقی مانده بودند پایگاه خود را استحکام بخشیده و با ایشان شمار زیاد یونانیان تازه آمده نیز یکجا شده بودند.  این باعث ایجاد فرهنگ هیلینستیکی در آسیا شد. قلعه های جنگی، دیوار، و برج های آن طوری برنامه ریزی شده بود که بتوانند بر قسمت زیاد قلمرو سلوکی ترصد داشته باشند.

سلوکوس یکم در نزدیکی بابل شهر سلوکی را بنا نهاد و پس از استحکام تسلط اش بر شهر های شرق بابل به مرز های هندوستان رسید.  وی در تلاش تسلط بر سرزمین هند که اسکندر قادر به تسلط بر آن نشد، ده هزار سرباز باختری را به لشکر پنجاه هزار نفری خود افزود و به هند حمله برد اما لشکر صدهزار نفری که در آن نُه هزار فیل سوار نیز شامل بودند تحت فرمان پادشاه هندوستان چندره گوپتا جلو پیشروی او را گرفت.  در معاهدۀ صلحی که بین طرفین بر آن توافق شد، سلوکوس راضی شد تا سرزمین های جنوب و شرق کوه های هندوکش یعنی ایالات گندارا و رخج را به موریان بسپارد.  در بدل موریان اجازه دادند تا در مناطق دیگر حکومت یونانیان ادامه یابد که پس از مدتی باعث ایجاد حکومت یونان باختری شد.

در افغانستان به علت عواقب ناگوار حملۀ سلوکیان بر هندوستان که اسباب بنیانگذاری حکومت یونانیان باختری را فراهم ساخت، عمر حکومت سلوکیان کوتاه بود، اما در مناطق مختلف دیگر در مجموع مدت 257 سال حکمرانی کردند.  انتیوخوس سوم در سال 194 پ.م. با گشودن تراکیه قهر روم را برانگیخت و در جنگ با روم شکست خورد. در پی آن سلوکیان آسیای کوچک را نیز از دست دادند.  از سوی دیگر در اثر شورش مکابی در یهودیه و تعرض اشکانیان بر سرزمین های سلوکیان و تصرف شهر های بابل و سلوکیه، سلوکیان ضعیف شدند.  سرانجام کشمش داخلی و چند دستگی میان سلوکیان رخ داد و در پی آن فرماندهان رومی لوکولوس و پومپه آخرین شاه سلوکی را در 64 پ.م. خلع قدرت کردند.

مائوریان (۳۰۴ تا ۱۸۰ پ.م.)


هنگامی که فرماندهان اسکندر (دیادوچی‌ها یا پیروان) مصروف جنگ های داخلی بودند در هند تحت قیادت چندراگوپتا مائوریا امپراطوری بزرگی شکل گرفت که ساحۀ تحت ادارۀ خود را به طرف غرب تا ساحات جنوبی افغانستان امروز وسعت داد.  در جریان حکومت 120 سالۀ مائوریان بر افغانستان جنوبی دین بودائی به غرب اشاعه یافت و در کنار مزدیسنا (دین زرتشت) در باختر و ایران عرض اندام کرد.

چندراگوپتا با شکست دادن نیرو های سلوکوس که قصد تصرف هند را داشتند وی را مجبور به عقب نشینی کرد.  سلوکوس در بدل معاهدۀ صلح، پنج صد فیل و بیشتر قسمت های جنوب و شرق هندوکش تا رود سند را که ایالات گندارا و رخج را دربر میگرفت، به چندرا گوپتا واگذار کرد و به این ترتیب چندرا گوپتا حکمران قسمت هایی از افغانستان شد.  پس از شکست دادن سلوکوس چندراگوپتا در صدد تصرف سرزمین های مرکزی و جنوبی هند امروزی شد.  پایتخت امپراطوری چندراگوپتا پاتالی پوترا بودکه امروز بنام پتنه یاد میشود و در ایالت بهار هندوستان موقعیت دارد.

در دوران مائوریان جادۀ سلطنتی هخامنشیان تمدید شد و شهر کابل را به شهر های مختلف پنجاب وصل نمود.  تجارت، هنر، و معماری بخصوص معماری بودائی رونق یافت.  گنبد های ساخته شده در این زمان تا هنوز در شرق افغانستان وجود دارند.  اشاعۀ دین بودائی در دوران حکومت آشوکا نواسۀ چندراگوپتا سرعت بیشتر حاصل کرد.

آشوکای بزرگ از سال 269 تا 232 پ.م. حکمرانی کرد.  در دوران او پس از جنگ های طولانی و خونین تما سرزمین هند تحت یک حکومت واحد متحد شد.  پس از آن آشوکا به بودائیت گرائید و از کشورگشایی کناره گیری کرد.  وی مبلغان بودائی را به چهار سمت برای گسترش دین بودائیت فرستاد.  بر اساس گزارشات متعدد آشوکا پس از مشاهدۀ خونریزی و یراتی گسترده ای که در اثر تلاش او برای متحد ساختن هندوستان رخ داد، به صلح رو کرد و بودائی شد.
در زمان آشوکا در قندهار قصر ها، باغ ها، و کتابخانه هایی اعمار شدند که در آن ساحات پیش از آن مثال آن وجود نداشت.  نوشتن احکام آشوکا در قندهار به زبان های آرامی که یکی از زبان های رسمی هخامنشیان بود، و به زبان یونانی نشان میدهد که نفوس قابل ملاحظۀ فارسی و یونانی در قندهار مسکن گزین بودند.



پس از مرگ آشوکا به تدریج ساحۀ تحت ادارۀ مائوریان به قسمت های کوچک تقسیم شدند و حکمران های محلی با سرحدات نامشخص ادارۀ مناطق مختلف را بدست گرفتند.  محلات شمال غربی هند مرود حملات نیرو های مختلف به شمول نیرو های آسیای میانه قرار گرفت و با گذشت زمان تمام خاطرات دوران حکومت مائوریان بر سرزمین افغانستان از بین رفتند.