۱۳۹۵/۰۶/۱۶

امپراطوری مغول ها


در مورد دلیل آغاز حملات مغول ها از مغولستان حدس و گمان های زیادی وجود دارد اما با وجودی که وحدت نظر در این مورد وجود ندارد، شمار زیادی به دلایل تغییر درجۀ حرارت و عمر کوتاه چراگاه ها، اختلال در تجارت، و شخصیت خود چنگیز خان اشاره نموده اند.  تغیر در درجۀ حرارت و عمر کوتاه چراگاه ها حیوانات مغول ها را به خطر نیستی مواجه ساخته بود و این باعث شد که مغول ها در فکر نفوذ در مناطق دیگر شوند.  در کنار آن سلسلۀ جین و سلسلۀ شیا[۱] که شمال و شمال غرب چین را تحت ادارۀ خود داشتند کاهش چشمگیری در تجارت خود با مغولستان پدید آوردند که باعث شد مغول ها کالا هایی را که سخت به آن ضرورت داشتند به دست آورده نتوانند.  این خود باعث آغاز راهگیری ها، حملات، و بالاخره تهاجم تمام عیار مغول ها بر مناطق تحت کنترل این خاندان ها شد.   دلیل دیگر اعتقادات شَمَن‌باوری خود چنگیز خان بود که باورمند شده بود که شَمَن خدای آسمان های مغولی به او وظیفه سپرده بود تا تمام جهان را زیر چتر شَمَن‌باوری بیاورد.

پس از مرگ پدر چنگیز و مادرش مشکلات فراوانی را در اثر تنگدستی و فقر متحمل شدند و چنگیز به این عقیده شد که بدون پشتوانۀ هم‎پیمانان زندگی دشوار است.  وی قبایل مختلف مغول را با پیمان برادری یکجا ساخت و نیرو هایش را بر اساس ده، صد، هزار، و ده هزار تنظیم نمود و در راس هر ده هزار یک فرمانده وفادار به خود را نصب کرد.  در حملات نخستین خود چنگیز سلسله های جین و شیا را شکست داد و پس از وادار کردن شان به قبولی شرایط تجارتی اش دوباره با جنگجویان خود راهی مغولستان شد. 

اما علت حملۀ چنگیز به آسیای میانه کشته شدن قاصدان او به دست حاکمان آسیای میانه بود که نزد چنگیز این بزرگترین توهین و گناه به شمار میامد. او مدت زیادی را صرف ترتیب و تنظیم جنگجویان نمود و در سال 1218  از راه قراقرم با جنگجویانش به راه افتاد و تا سال 1221  سرزمین های کاشغر، هوتان، یارکند، سمرقند، و بخارا را گشود.  جوانب درگیر در این جنگ ها دست به کشتار های وسیع دستجمعی زدند و سرانجام چنگیزمناطق بزرگ آسیای میانه را تحت فرمان خود در آورد.

پس از آن چنگیز از راه سمرقند به هرات و از آنجا به کابل، غزنی و مناطق دیگر افغانستان حمله کرد و سراسر افغانستان را گشود.  در حملات دیگر نیرو های چنگیز از بخارا روان شده و شهر های مرو، نیشابور، ری، تبریز، تبلیسی و مناطق شمالی آن را تا سال 1225  گشودند.  این بار وی نیرو های خود را بصورت کامل از مناطق اشغال شده خارج نکرد و شمار زیادی از نیرو هایش را در مناطق اشغال شده برای ادارۀ آن مناطق بجا گذاشت.  در سال 1227  زمانی که چنگیز دوباره روانۀ بازگشت به مغولستان بود، در راه درگذشت.[۲]

پس از چنگیز پسرش اوکتای خان قدرت را به دست گرفت و در زمان او سرزمین های تحت ادارۀ مغول ها گسترش چشمگیر یافت و در دوران دوازده سالۀ حکمرانی او سرزمین های مناطق بسیار روسیه، گرجستان، ارمنستان، مناطق شمال چین، و غرب آسیا را اشغال کردند.  تا سال 1241  مغول ها تا مرز های هنگری رسیده بودند اما به سبب مرگ اوکتای خان گسترش سرزمین های تحت اشغال شان متوقف شد و پس از آن نزده سال بعدی در کشمکش های انتخاب خان بزرگ بعدی سپری شد.


در سال 1258  هلاکوخان برادر کوبلای خان با تصرف بغداد حکمرانی عباسیان را از بین برد.[۳]  دو سال پس از آن در 1260  در اثر کشمکش های داخلی، امپراطوری مغول ها به چهار حصه تقسیم شد.  مغول ها در این سال ها سیاست بردباری دینی را روی کار کردند و بر اساس آن هر کس در انتخاب و پیشبرد امور دینی اش آزاد بود و فرمانروایان مغول برای ادیان مختلف کمک های اقتصادی مینمودند.  از سیاحان سرشناسی که در این دوران به چین سفر کرده و سفرنامه ها نوشتند، میتوان از مارکوپولو و ابن بطوطه نام برد.

پس از تقسیم شدن امپراطوری کابل و شمال شرق افغانستان توسط گروه دیگر مغولان بنام خانات چغتائی اداره میشد.  بخش بزرگ افغانستان توسط بنیانگذار ایلخانان، هلاکو خان برادر کوبلای خان، نواسۀ چنگیز خان اداره میشد.   هلاکو در زمان فرماندهی خود قسمت های شرقی مصر را گشود اما به علت مرگ برادرش برای انتخاب خان بعدی جنگ هایش را متوقف کرد.  پس از عدم توافق بر انتخاب خان بزرگ جدید که امپراطوری مغول ها به چهار قسمت (امپراطوری خان بزرگ ، امپراطوری خانات چغتائی ، امپراطوری گروه بزرگ طلایی، و امپراطوری ایلخانان) تقسیم شد هلاکو خان از بیم حملات خانات چغتائی بر قلمرو اش نتوانست جنگ های خود را برای تصرف مصر ادامه بدهد.  در زمان فرمانروایی ایلخانان، کرت‌ها با انتخاب پایتخت شان در هرات و کیانیان (ملوک مهربانی) با انتخاب پایتخت شان در زرنج مناطقی از افغانستان را تحت فرمان داشتند. 

در مورد این که چگونه قبایلی از مغولستان قادر شدند سرزمین های پهناوری را بگشایند و نگهدارند، یک دلیل  نابسامانی و عدم ثبات در کشور های گشوده شده میتواند باشد.  در زمان آغاز حملات مغول ها چین یک مملکت واحد نبود و در آسیا نیز حکومت های قدرتمند مرکزی وجود نداشت.  در افغانستان و ایران، نخست غزنویان و غوریان، و سپس غوریان و خوارزمشاهیان مدت ها درگیر کشمکش های خونین بودند.  از طرف دیگر مغول ها در سرزمین های گشوده شده سرشناسان محلی را شامل امپراطوری خود میساختند و از باشندگان مناطق مختلف یکتعداد مردمان آشنا به فنون جنگی و وفادار به مغول ها را شامل نیروی نظامی خود میکردند.  این بخصوص در مورد ترک ها صدق دارد که در کامیابی های مغول ها نقش به سزایی داشتند.



[۱]   Jin Dynasty and Xia Dynasty
[۲]   مغول ها در تاریخ جهان، دانشگاه کولمبیا، ص ۱۰.
[۳]   مغول ها در تاریخ جهان، دانشگاه کولمبیا، ص ۱۱.