۱۳۹۵/۰۶/۱۳

امپراطوری ساسانیان (۲۲۴ تا ۶۵۱)


اردشیر یکم ساسانی یا اردشیر بابکان حاکم ولایات استخرو سپس فارس، در سال 224  برضد اردوان پنجم، پادشاه اشکانی قیام کرد.  اردوان پنجم برای درهم شکستن شورش وی لشکر بزرگی را سازمان داد.  این لشکر سه بار به استان فارس حمله کرده با اردشیر درگیر شد و هر سه با  اردشیر پیروز شد.  در آخرین جنگ لشکر شاه به سختی از اردشیر شکست خورد و پس از آن اردشیر خود را شهنشاه خواند و با تصرف سرزمین های بیشتر، برای نخستین بار بعد از امپراطوری هخامنشیان یکبار دیگر فارسیان را متحد ساخت و امپراطوری بزرگ ساسانیان را بنا نهاد. در سال 226 باتصرف تیسفون (تیسپون یا مدائن) پایتخت اشکانیان که در عراق امروزی موقعیت دارد، وی بصورت رسمی حکومت اشکانیان را پایان داد.  شاپور یکم فرزند اردشیر بابکان پس از پدرش به پادشاهی رسید و کاخ با شکوه ساسانیان را در تیسفون بنا نهاد که آثار آن تا هنوز وجود دارد. اعراب این کاخ را ایوان کسری نام دادند، و عمر پسر خطاب در زمان خلافت اش سلمان پارس را به پاس خدمات اش به اعراب مسلمان، ساکن آن و حاکم تیسفون ساخت. 

اردشیر یکم بین سالهای 230 تا 233 ، با پیشرفت به جانب غرب اسباب تشویش امپراطوری روم را فراهم کرد.  وی پس از یک سلسله جنگ ها با امپراطوری روم در غرب که ساحات میانرودان (بین النهرین) و کاپادوکیا را تهدید میکرد اما مؤفقیت های زیادی در پی نداشت، شکست سختی را به ارتش روم که از ارمنستان به قصد تسخیر تیسفون روانه بود، وارد آورد اما خودش نیز متقبل تلفات زیادی شد.    سرانجام به همکاری پسرش شاپور یکم در سال 240 مقاومت حاکمان رومی را در مناطق غربی امپراطوری ساسانیان در هم شکسته، با تصرف ساحاتی امپراطوری روم را به آن سمت گسترش داد و به فکر تسخیر ساحات شرقی و کوشانیان شد.  

اردشیر تا سال 241  مناطق سیستان، گرگان، خراسان، مرو ، بلخ، خوارزم، بحرین، موصل را به قلمرو ساسانی ضمیمه کرد و سرانجام با تصرف بگرام، امپراطوری کوشانیان را که در زمان فرمانروایی هوویشکا رو به ضعف نهاده بود، شکست داده و بر تمام مناطق افغانستان امروزی حاکم شد.  با آنکه در این زمان اردشیر زنده بود اما از سال 240 پسرش شاپور یکم را بصورت رسمی تاجگذاری کرده و لقب شنهنشاه را به وی واگذار کرده  بود. 



شاپور بخش غربی امپراطوری کوشان را تصرف کرده و سپس لشکرکشی بر ساحات سرحدی امپراطوری روم را آغاز کرد.  و با پیروزی در حملات نخستین مناطق میانرودان، حران، و نصیین را از رومیان بدست آورد اما در سال 243 با شکست در برابر سردار رومی تیمیسیتوس در جنگ راسائنا سرزمین های نامبرده را دوباره از دست داد.  وی پس از ده سال جنگ را از سر گرفت و در 253  با شکست دادن نیرو های رومی در جنگ باربالیسوس، بر اساس برخی روایات تا انطاکیه پیش رفت. پس از مدت کوتاهی با شکست در برابر نیرو های روم و هم پیمانانش یکبار دیگر مناطق متصرفه از روم را از دست داد.  در طول زمامداری حکمرانان ساسانی، مناطق مرز غربی این امپراطوری و مناطق شرقی امپراطوری روم همواره نظر به مؤفقیت های یکطرف در تغییر بود.

برعلاوۀ میانرودان منطقۀ دیگری که همواره باعث درگیری ها میان ساسانیان و امپراطوری روم شرقی میشد، ارمنستان بود.  این سرزمین برای هردو طرف اهمیت اقتصادی و استراتیژیک داشت.  هنگام تبادلۀ ساحات بین امپراطوری ها مردم بعد از دستیابی حاکمان جدید بر قلمرو شان در قسمت انجام مناسک دینی شان آزادی داشتند اما در دوران برخی از شاهان ساسانی آزار و اذیت پیروان ادیان مختلف وجود داشت.

ادیان در دوران ساسانیان


در کنار مزدیسنا در دوران ساسانیان مردم از ادیان بسیار دیگر نیز پیروی میکردند.  مزدیسنا آئین اصلی و درباری بود و آئین زرتشت تا زمان ساسانیان دستخوش تحریفات بسیار شده بود.  موبدان زرتشتی همواره از قدرت گرفتن ادیان دیگر هراس داشتند و به هر طریقی میخواستند جلو رایج شدن ادیان دیگر را بگیرند.  قرار روایات آزار و اذیت پیروان ادیان دیگر وجود داشت اما تغییر دین با جبر رایج نبود.

در دوران پادشاهی شاپور یکم، مانی (ماناگ، مانا) که پیشۀ طبابت داشت، ادعای پیامبری کرد و دینی به میان آورد که بیشتر تعلیمات آن اختلاط تعلیمات ادیان دیگر بود.  دین مانی مورد علاقه و پشتیبانی شاپور قرار گرفت و به وی اجازه داده شد تا دین خود را تبلیغ کند. مانی به باختر، هندوستان، و مناطق زیاد دیگری برای تبلیغ دین خود سفر کرد.  مانی بیشتر از اصطلاحات زرتشتی برای تبلیغ دین اش استفاده میکرد و رفته رفته آئیین مانی میان درباریان محبوبیت پیدا کرد این باعث خشم موبدان زرتشتی شد و آخر کار با تحریک همین موبدان در دوران پادشاهی بهرام یکم، مانی اعدام شد و جسدش در تیسفون دفن شد.

یکی دیگر از کسانی که در دوران ساسانیان به عنوان پیامبر عرض اندام کرد مزدک بود.  وی خواهان اصلاحات اجتماعی بود و برابری و مساوات مردم را مایۀ رضائیت هرمزد میدانست.  ادوارد براون مزدک را فیلسوف کمونیزم لقب داده است.  ادعای پیامبری مزدک نخست مورد پشتیبانی شاه ساسانی قباد یکم قرار گرفت اما بعد ها نظرش تغییر کرد.  بعد از قباد پسرش خسرو یکم (انوشیروان) در یک مجلس مناظره زرتشتیان و مسیحیان را در برابر مزدکیان قرار داد.  در این مناظره مزدکیان شکست خوردند و پس از شکست شان انوشیروان، ایشان را قتل عام کرده اموال شان را مصادره نمود اما با این همه، عقاید مزدک همچنان در خفا زنده ماند و در دوران پس از تسلط اسلام یکی از پیروانش بنام بابک خرمدین برضد مسلمان شورشی را براه انداخت.

دین دیگری که در زمان ساسانیان به میان آمد دین زروان متأثر از فلسفۀ یونانی بود.  در آئین بابلی از ایزدی بنام زروان یاد شده و در اوستا و متون پهلوی نیز نام او وجود دارد.  در کنار این ادیان در زمان ساسانیان مردمان یهودی، عیسوی، و بودائی نیز در قلمرو سانیان زیست داشتند.

علم، هنر، ادبیات


شهنشاهان ساسانی حامیان علم، هنر، وادبیات بودند و به دستور ایشان آثار فلاسفه و علمای بزرگ به شمول افلاطون و ارسطو ترجمه شده و تدریس میشدند. در دوران پادشاهی خسرو یکم مخلوطی از تاریخ و ادبیات تنظیم شد و آنچه از آن باقی ماند، زیربنای قسمتی از شاهنامه شد  دانشگاه گندی شاپور در دوران خسرو یکم تبدیل به بزرگترین مرکز اندیشه در جهان شده بود و از تمام دنیا استادان و دانش آموزان به آن رو می آوردند.

در دانشگاه گندی شاپور رشته های فلسفه، الهیات، علوم طبیعی، و طب تدریس میشد.  آثار ترجمه شدۀ یونانی و هندی در زمینۀ طبابت این دانشگاه را به یک مکتب درمانی بزرگ تبدیل نموده بود.  تاریخ ایران کمبریج این دانشگاه را مهمترین مرکز طبی دنیای باستانی در صده های ششم و هفتم  خوانده است.  بعد ها پیروان افلاطون هم به گندی شاپور آمده مکتب عرفان گرایی را بنا نهادند.


کعبۀ زرتشت

معماری ساسانیان خارج از مرز ها در مناطق آسیای مرکزی، چین، و قلمرو امپراطوری روم شرقی اثرگذار بود. آثار برعلاوۀ زبان فارسی میانه به زبان های پارتی، سغدی، خوارزمی، و تُخاری نیز ترجمه میشدند.  قلمرو ساسانیان به حدی گسترده بود که زبان فارسی میانه در آن، زبان اقلیت به حساب میامد.  از یادگار های هنر و معماری دوران ساسانیان محوطۀ نقش رستم و کعبۀ زرتشت است که در سال 1923  توسط ارنست هرتسفلد، و سپس در سال های 1936 تا 1939 توسط گروهی از مؤسسۀ خاورشناسی دانشگاه شیکاگو مورد کاوش قرار گرفت که باعث کشف آثار مهمی به شمول نسخۀ پارسی میانه کتیبه بزرگ شاپور یکم شد.

در آثار بجا مانده از زمان ساسانیان آلات مختلف موسیقی و نوازندگان در حال نواختن ، و دختران در حال رقص و پایکوبی دیده میشوند که خود اهمیت هنر موسیقی را نشان میدهد.  تمدن فارسی در دوره ساسانیان از بسیاری جهات به اوج شکوفایی رسید و بخش عمدۀ آنچه را بعد ها تمدن اسلامی در معماری، تحریر، و رشته های دیگر شناسایی شد، در واقع بازمانده از همین شکوفایی علم، هنر، و ادبیات دوران ساسانیان است.

کعبۀ زرتشت، نقش رستم، جنگ ادسا، جام نقره، جام انوشیروان، تنۀ سنگی، گچبری، اسب کرمان،
 جام طبرستان،
 شکار خسرو، نوازنگان و رقص دختران، و شکار قوچ
.

جامعۀ ساسانی


ساسانیان پروژه های عمرانی بسیار به شمول پروژه های شهر سازی، سد سازی، و راهسازی داشتند که تراکم زیاد نفوس در پایتخت و سرزمین های اطراف آن شاهد این مدعاست.  شهرسازی مهمترین برنامۀ عمرانی ساسانیان بود.  بیشتر اتفاق میفتاد که اسیران جنگی کارگران و مهندسان ماهری میبودند که در سرزمین های ساسانی ها ساکن میشدند و بیشتر شان در کارهای ساختمانی و اعمار شهرها، سد ها، و سرکسازی گماشته میشدند.

در جامعۀ ساسانی پنج طبقه وجود داشت.  کاهنان، موبدان، الهی دانان، و قاضیان، مربوط به طبقۀ نخست بودند.  طبقۀ دوم متشکل از نظامیان بود. کاهنان و نظامیان با هم رابطه داشتند و عقیده وجود داشت که یک طبقه بدون طبقۀ دیگر زنده مانده نمیتواند اما در واقعیت هر طبقه در تلاش تحمیل خواست های خود بر طبقۀ دیگر بود که این تلاش ها سرانجام باعث ضعف داخلی دولت ساسانیان شد.  طبقۀ سوم کشاورزان بودند.  این طبقه تولید کنندۀ مواد خوراکی و طبقۀ مالیات دهنده به دولت بودند.  طبقۀ چهارم پیشه ور ها بودند که به نظر میرسد به حیث پایینترین طبقه شناسایی میشدند.  طبقۀ پنجم برده ها بودند و در آن مردمانی که در قرض بودند هم شامل میشدند.  برده ها به اجازۀ صاحب شان و یا بعد از مرگ اش آزاد میشدند.  برده ها مزد دریافت میکردند و حق تشکیل خانواده داشتند.[۱]

در مزدیسنا درویشی جای ندارد و زرتشت به زندگی دنیوی بی اعتنا نبود.  وی خطاب به کشاورزان میگفت که کار و زحمت آنان باید برای کشور خدا پرست سرمشق شود.  اهمیت کار در مزدیسنا چنین بیان شده است:

ای اهورا، بیگمان تن و جان کسانی از آن پاداشِ نوید داده شده برخوردار میگردد که کار با اندیشۀ نیک کنند، و در آبادانی و پیشرفت جهان بکوشند، و در پرتو راستی آیین خرد ترا پیش برند و خواست ترا برآورده سازند.[۲] 

در جامعۀ ساسانی چند همسری رایج بود اما دختران تنها بعد از رسیدن به سن بلوغ ازدواج میکرند و خود حق انتخاب همسر خود را داشتند.  هنگام مطالعه در مورد جامعۀ ساسانیان و ازدواج مشکل است به دروغ ازدواج با محارم، سرچشمه گرفته از نوشته های افسانه سرای مشهور هرودوت برنخوریم.

چرند ازدواج با محارم


نخستین "افسانه گو" که مسألۀ ازدواج با محارم در میان فارسیان را جعل کرد نویسندۀ مغرض یونانی هرودت بود.  افسانه گو لقبی است که فیلسوف بزرگ ارسطو، مؤرخ یهودی جوزف فلایوس، مؤرخ مصری مان تُن، سخنور رومی سیسرون ، تاریخ نگار همدورۀ جولیوس سزار دیودوروس سیکولوس یا دیودور سیسیلی، و عدۀ زیادی از نویسندگان دیگر به هرودوت داده اند.  توسیدید یا توکودیدس تاریخ نگار یونانی در مورد هرودوت گفته که هرودوت نثرنویسی بود که به حقیقت نویسی علاقه نداشت.  امیر مهدی بدیع در کتاب یونانیان و بربر ها وسعت دروغ های هرودوت را ثابت کرده است. جغرافیدان معروف استرابون در مورد هرودوت گفته که به شعرای قدیم مانند هومر و هزیود بیشتر می‌توان اعتماد داشت تا به هرودوت.

در سال 1590 بارنَبی بِریسِن افسانه های هرودوت را در این مورد دوباره زنده ساخت.  پس از او مغرضان بسیار گفته های او را تکرار کردند و بر آن افزودند.  عده ای ادعا کردند که این رسم را شاهان به منظور حفظ طهارت خون خود عملی میکردند و عده ای دیگر ادعا کردند که ازدواج با محارم یک رسم قبول شده در آئین زرتشت بود.  در حالی که حقیقت این است که نه در گذشته و نه حال، چنین رسمی نه رایج بود و نه در هیچ یک از نبشته های زرتشت بر همچو رسمی صحه گذاشته شده است.  پرسش پیدا میشود که این چرند از کجا سرچشمه گرفته است؟

مزدیسنا مانند بیشتر ادیان همجنسگرایی را زشت خوانده و گفته شده که تنها یک چیز عمل اهریمنی لواط را خنثی میکند و آن خویدوده (فارسی میانه: خوئیتوک دس، صورت کتابی: خوتیتودات، اوستایی: xᵛaētuuadaθa، رایج: ختودت) است.  خویدوده در دین زرتشتی به معنای ازدواج پسندیده و خوب معنا شده و حتی کسانی که از آن معنای ازدواج با خویشان را گرفته اند، بیان کرده اند که مراد از ازدواج میان دختران و پسران کاکا (عمو)، عمه، ماما (دایی)، و خاله است.  با وجودی که امروز ازدواج با عموزاده ها در بسیاری جوامع بشری زشت به حساب می آید و مردود است، قرآن بر چنین ازدواج مهر تائید زده است.  مغرضان با تحریف همین یک واژه و با افسانه سرایی ادعا های دروغین مطرح نموده بر زرتشت و زرتشتیان بهتان میزنند.  جالب این که بلندترین سر و صدا را در این مورد پیروان ادیان سامی براه می اندازند، در حالی که همه ادیان سامی باورمند اند که نسل بشر از همبستری پدر و دختر (آدم و حوا)، بوجود آمده، و با همبستری خواهر و برادر (فرزندان آدم و حوا)، ادامه یافته است.



[۱]  Touraj Daryaee. Sasanian Persia The Rise and Fall of an Empire. ، ۲۰۰۹، ۵۸-۵۹.
[۲]   ترجمۀ وحیدی گاتها، هات ۳۴، بند ۱۴.