۱۳۹۵/۰۶/۱۸

نورمحمد ترکی (۱۹۷۸ تا ۱۹۷۹)


ترکی در ابتداء دولتی تشکیل داد که دربر گیرنده شاخه های خلق و پرچم حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بود.  ببرک کارمل به حیث معاون شورای انقلابی و حفیظ الله امین به حیث وزیر خارجه و معاون شورای وزیران گماشته شدند.  بزودی چالش های درونی آغاز شد و اعضای بلند پایۀ شاخۀ خلق، اعضای شاخۀ پرچم را متهم به توطئه علیه دولت نور محمد ترکی کردند.  پاکسازی پرچمی ها از دولت با فرستادن اعضای بلند پایۀ شاخۀ پرچم به حیث سفیر به کشور های خارجی، به شمول رهبر پرچمی ها ببرک کارمل، که به حیث سفیر به چکسلواکیا فرستاده شد، آغاز گردید.  ببرک کارمل پس از چندی دوباره به افغانستان احضار شد اما وی از ترس اینکه پس از بازگشت اعدام نشود، با داکتر نجیب الله که به حیث سفیر ایران ایفای وظیفه میکرد، ناپدید شدند.

با وجودی که در چند ماه نخست روابط میان ترکی و حفیظ الله امین بسیار دوستانه بود و حفیظ الله امین از ترکی با القاب رهبر بزرگ، ستارۀ شرق، متفکر بزرگ، و امثال آن یاد میکرد و ترکی حفیظ الله امین را شاگرد وفادار و شاگرد واقعی میخواند، بزودی چالش های درونی میان ترکی و حفیظ الله امین نیز آغاز گردید.  با اعتماد به نفس تازه بدست آمده از پیروزی کودتا و تمجید های حفیظ الله امین، ترکی آهسته آهسته پیشنهادات حفیظ الله امین را نادیده گرفت و حتی وی را متهم به گماشتن اعضای نزدیک خانواده اش در پست های مهم دولتی نمود. 

ترکی در جریان حکمرانی خود با شوروی معاهدۀ بیست سالۀ دوستی و حسن همجواری را به امضا رسانید که باعث ازدیاد کمک ها و صلاحیت های شوروی در افغانستان شد.  پس از شورش های مردمی ترکی از شوروی تقاضای کمک مستقیم تخنیکی و عملی به شمول افراد و مهمات نمود اما شوروی با وجود تقاضای ترکی، از مداخلۀ مستقیم و فرستادن سرباز به افغانستان خودداری کرد.

ترکی پس از یک سفر به هاوانای کیوبا در راه بازگشت توقفی در مسکو داشت.  برژنف به او اهمیت اتحاد دو شاخۀ حزب دیموکراتیک خلق افغانستان را یکبار دیگر گوشزد کرد و حتی گفته میشود در ملاقات شان ببرک کارمل نیز شامل بود و طرح از بین بردن امین که یکی از مخالفان سرسخت کارمل بود در همان ملاقات ریخته شد.   ترکی پشتیبانی گروه چهار نفری اسلم وطنجار، سید محمد گلابزوی، شیرجان مزدوریار، و اسدالله سروری را در کشمکش هایش در برابر حفیظ الله امین با خود داشت، اما هنگام بازگشت ترکی به افغانستان، حفیظ الله امین برای نمایش قدرت و ادارۀ خود بر نیرو های مسلح و حکومت، نشست هواپیمای ترکی را یک ساعت به تعویق انداخت.  هنگامی که ترکی خواست حفیظ الله امین را به حیث سفیر به یکی از کشور های خارجی بفرستد اختلافات شان به اوج خود رسید. 

فردای آنروز ترکی از حفیظ الله امین دعوت کرد تا برای ملاقات با او به ارگ برود.  هنگام ورود حفیظ الله امین به ارگ افرادی بر او و همراهانش آتش گشودند و در نتیجه محافظ وی سید داود ترون کشته شد.  مدت کوتاهی پس از حمله، حفیظ الله امین به همراهی شماری از افسران نیرو های مسلح به ارگ بازگشت و ترکی را زندانی کرد.  گروه چهار نفری پشتیبان ترکی ناپدید شدند.  ترکی به فرمان حفیظ الله امین توسط بالش خفه شد و گزارش داده شد که وی در اثر بیماری درگذشت و به این ترتیب حفیظ الله امین به قدرت رسید.

برعلاوۀ چالش هایی که برشمرده شد، فرامین دولتی و اقدامات دیگر دولتی مانند تغییر دادن رنگ بیرق سه رنگی  افغانستان به سرخ، تغییر نسبی نصاب تعلیمی، تاسیس سازمان های سیاسی در مکاتب، دانشگاه، و ادارات دولتی، گرایش سریع به سمت کمونیزم، راهپیمایی های اجباری، و  امثال آن باعث فاصله گرفتن مردم از دولت شد.  احزاب اسلامگرایی که در دوران داوود به نسبت نزدیکی داوود با چپی ها ایجاد شده بودند پایۀ و پشوانۀ مردمی یافتند و سلسلۀ مهاجرت افغان ها به کشور های پاکستان و ایران آغاز شد.