۱۳۹۵/۰۶/۱۷

پادشاهی نادر خان (۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳) 


با خبر تسلط حبیب الله کلکانی (بچۀ سقاو) بر کابل، نادرشاه زادۀ دهره دون هندوستان، که در جنگ سوم افغان انگلیس از خوست به پایگاه های هند برتانوی حمله ور شده بود، تصمیم گرفت جهت تصرف کابل عملیات خود را از خوست آغاز کند.  او با دو برادر خود از راه پشاور به خوست رفت و برادر سومی اش به منظور شورانیدن مردم بر ضد حبیب الله به نواحی جلال آباد رفت. نادر خان در خوست با اقوام غلجایی، منگل، و جاجی در مورد حمله به کابل مذاکراتی داشت اما موفقیت چندانی بدست نیاورد.  غوث الدین غلجایی که خود را امیر غزنی میخواند، بازی دوگانه میکرد و با هر دو طرف در ارتباط بود.

هنگام حملۀ یکم نادر خان به کابل در جریان نبرد با نیرو های کابل در منطقۀ برکی، غوث الدین از پشت به لشکر نادر خان حمله کرد و نادر خان پس از شکست مجبور به عقب نشینی شد.  حملۀ دوم نادرخان به لوگر هم با شکست مواجه شد.  درین هنگام حبیب الله با پیروزی های پیهم جرئت یافت و نیرو هایی را به سمت قندهار به جنگ علی احمد جان فرستاد که پس از فرار امان الله خان در آنجا پرچم اش را بر افراشته بود.  علی احمد جان دستگیر و به کابل فرستاده شد.  در کابل حبیب الله دست و پای او را به زمین میخ کرد و سپس میخ دیگری را از یک کنار پیشانی اش تا کنار دیگرش کوبید.[۱]

نادر خان پس از شکست های نخستین با نشر هفته نامۀ اصلاح یکبار دیگر تلاش برای جمع آوری لشکر نمود.  اقوام وزیری و مهمند لشکری به کمک او فرستادند و نادر شاه به کمک این لشکر گردیز را گشود، شش صد نفر اسیر گرفت و مقدار زیادی اسلحه بدست آورد.  همزمان با این هزاره ها نیرو های حبیب الله را دو بار در سرچشمه شکست دادند.  با وجود این شکست ها حبیب الله در نبردی هاشم خان برادر نادرخان را شکست داد و هاشم خان به پاره چنار فراری شد.  پس از آن نیرو های حبیب الله اقداماتی برای خلع سلاح نمودن قبایل آغاز نمودند که باعث شورش های بزرگ در قبایل شد. در چنین احوال درانی ها قندهار را تصرف کردند.

در حملۀ سوم نادر خان به کابل سردار شاه ولی فرمانده نیرو هایش از راه لوگر به کابل حمله کرد و در نبرد چهار آسیاب، نیرو های حبیب الله را که در آنجا سنگر گرفته بودند، با تظاهر به فرار از سنگر های شان بیرون آورد و سپس برگشته ایشان را شکست داد و در حملۀ بعدی موفق به تصرف کابل شد.

نادر خان در کابل به پادشاهی رسید و حبیب الله به سرزمین خودش فرار کرد.  پس از آنکه نادرشاه به او اطمینان داد او را به قتل نخواهد رسانید خودش را تسلیم کرد و زندانی شد.  بر اساس یک گزارش حبیب الله در تلاش فرار زندان را آتش زد اما موفق به فرار نشد و محکوم به اعدام شد.  مردان قبایل وفادار به نادرخان هریک گلوله ای به جسد حبیب الله شلیک کردند تا بتوانند بگویند که در کشتن بچۀ سقاو سهم داشتند.[۲]  اما بر اساس یک گزارش دیگر فراری سازماندهی نشد و نادر خان پس از چند روز حبیب الله و یارانش را تیر باران کرد و سپس اجساد شان را در کابل به دار آویخت.  بر اساس این گزارش نادر خان بخاطر همین خیانت و شکست عهد اش که آن را در حاشیۀ قرآن نوشته بود، به نادر خان غدار معروف شد.

نادر خان در جریان حکمرانی اش موافقتنامۀ عدم مداخله در امور همدیگر را با روسیه امضاء کرد.  شاه محمود خان وزیر جنگ نادر خان مناطق شمال را پس از جنگ هایی تصرف کرد و ابراهیم بیگ بخارایی را دوباره به شمال آمودریا راند.  صلح سراسری شد و کار های آبادانی آغاز شد.  وی امتیازات ملا ها را دوباره به ایشان داد و قوانین اصلاحی امان الله خان در مورد حجاب را از میان برداشت.  در کابینۀ نادر خان شاولی خان به حیث نخست وزیر و شاه محمود خان به حیث وزیر جنگ تعیین شدند.  در دوران حکمرانی نادرخان تعداد محدود نمایندگان اروپایی به شمول باستان شناسان فرانسوی در افغانستان وجود داشتند.

هنگام شورش حبیب الله، غلام نبی خان به پشتیبانی از امان الله شهر مزار را تصرف کرد اما با شنیدن خبر فرار امان الله دوباره به شمال آمودریا رفت.  با به قدرت رسیدن نادر خان او دوباره به افغانستان برگشت.  بزودی اسنادی بدست آمد که نشان میداد نامبرده با پشتیبانی روسیه و در تبانی با اقوام درانی، غلجایی و دیگران در تلاش بود تا دوباره امان الله را به قدرت برساند.  غلام نبی خان از طرف نادرشاه محکمه و سپس باشتاب اعدام شد.  درست یک سال پس از اعدام غلام نبی، پسر یک تن از خادمان غلام نبی در بیرون حرمسرای سلطنتی به نادر شاه حمله کرد و با سه بار شلیک گلوله او را به قتل رسانید.




[۱]   A HISTORY OF AFGHANISTAN، Brig.-Gen. Sir PERCY SYKES، جلد دوم، فصل پنجاه و هفتم، ص ۳۲۰.
[۲]   A HISTORY OF AFGHANISTAN، Brig.-Gen. Sir PERCY SYKES، جلد دوم، فصل پنجاه و هفتم، ص ۳۲۲.