۱۳۹۵/۰۶/۱۶

سلجوقیان (۱۰۳۷ تا ۱۱۹۴)


در دوران حکومت مسعود پسر محمود غُزهای سلجوقی در خراسان دست به تباهی و یغماگری زدند و مردمان خراسان را به اسارت گرفتند.  مسعود پسر محمود سپاه سی هزار نفری را تحت فرمان سباشی به جنگ ایشان فرستاد اما سباشی پس از موافقه با سلجوقیان دارایی های خود را گرفت و با یاران خود لشکر را رها کرده فراری شد.  سلجوقیان پس از اشغال اردوگاه سباشی به نیشابور رفته و آن را بدون جنگ تصرف کردند.  این در سال 1037 بود و میتوان آن را به حیث آغاز حکومت سلجوقیان دانست.  رکن‌الدین ابوطالب طغرل بیک محمد پسر میکائیل پسر سلجوق پس از سقوط نیشابور بدانجا رفت و داوود برادر خود را متقاعد ساخت تا از یغماگری در نیشابور منصرف شود. او نیشابور را زیر فرمان گرفت و پس از آن چند شهر خراسان را نیز تحت فرمان خود آورد.

طغرل بیک پس از تسلط سلجوقیان بر بلخ در سالهای 1042 گرگان و طبرستان را تحت تسلط خود در آورد.  سپس در 1043 شهر خوارزم، ری، و جبل را تصرف کرد و سپاهیان خود را به همراه برادرش، ابراهیم سوی کرمان فرستاد.  برادرش که میل رفتن به کرمان نداشت راهی سیستان شد و لشکریانی که به کرمان رفتند قسمت هایی از کرمان را تصرف کردند و دست به یغماگری زدند.  سلطان ابوکالیجار فرمانده کرمان نیرو های سلجوقی را در هم شکست، اموال غارت شده را باز ستاند و آنچه را ویران شده بود بازسازی کرد.[۱]

در سال 1044 مودود سپاهی به خراسان فرستاد که با سپاه برادر طغرل داوود تحت فرمان پسرش آلب ارسلان درگیر شد و سپاه غزنی شکست خوردند.  نیرو های سلجوقی سپس به سرزمین بُست حمله کردند و دست به تباهکاری و یغماگری زدند.  مودود سپاهی سوی ایشان فرستاد و در جنگی که رخ داد سپاه سلجوقی شکست خوردند و بسیار شان اسیر و کشته شدند.

در سالهای 1046 ابراهیم برادر طغرل به سرزمین های همدان و جبل حمله ور شد و مناطقی راتصرف کرد.  پس از آن در سال 1047 طغرل بیک اصفهان را محاصره کرد اما پیروزی چندانی نصیب اش نشد و با گرفتن مقداری پول و خواندن خطبه به نام خود در اصفهان رضائیت داد و بازگشت. 

در سال 1050 روابط طغرل با برادرش ابراهیم ینال به تیرگی کشید.  طغرل از برادرش خواست تا همدان و جبل را به او سپارد اما ابراهیم سرکشی کرد.  جنگ های شدید میان دو برادر رخ داد و عاقبت ابراهیم شکست خورد و اسیر شد اما طغرل با او نکویی کرد و آنچه از او گرفته بود به او باز داد.

در همین سال مودود با لشکری به سوی سیستان روانه شد تا سرزمین هایی را که تحت تسلط سلجوقیان بود باز گیرد اما بیمار شد و بازگشت.  او لشکر را تحت فرمان عبدالرزاق سوی سیستان فرستاد و خودش به غزنه بازگشت.  در غزنی بیماری اش شدت گرفت و در بیست و نه سالگی از جهان رفت و پسرش قدرت را به دست گرفت.

در سال 1051 طغرل بیک که از حکمران اصفهان خاطر خوشی نداشت با لشکری به سوی او رهسپار شد و پس از  محاصرۀ طولانی شهر را تصرف کرد.  وی یکسال در اصفهان منزل گزید و سال بعد از آنجا به شهر ری بازگشت.  در سال 1055 طغرل به آذربائیجان رفت و امیر ابومنصور سر به فرمان او فرود آورد. سپس طغرل راه جنزه در پیش گرفت و امیر آنجا و امیران سرزمین های مجاور آن نیز گروگان دادند و سر به فرمان او فرود آوردند.  سپس طغرل راه ارمنستان، که زیر فرمان رومیان بود، در پیش گرفت و سرزمین هایی را در آن نواحی گشود و تاراج کرد.


پس از طغرل برادرزاده اش آلپ ارسلان به قدرت رسید و پس از ده سال حکمرانی به دست اسیری به قتل رسید. وی در دوران فرمانروایی اش بیشتر درگیر جنگ ها با رومیان بود. پس از آلپ ارسلان پسرش ملکشاه به سلطنت رسید و مانند پدر بیشتر متوجه غرب ایران بود و شهر های زیاد را تصرف کرد.  سرانجام پس از بیست سال سلطنت، مانند پدر به دست اسیری به قتل رسید. 

فرمانروایان سلجوقی در جنگهایی که در شمال و غرب ایران داشتند سرزمین های زیاد را گشودند و به علت گسترش زیاد سرزمین تحت فرمان شان به ولایات زیاد تقسیم شد و هر استان را یکی از شاهزادگان یا امراء اداره میکردند.  دوری بیشتر این سرزمین ها از پایتخت باعث ایجاد انشعاب میان شهزادگان و ضعف حکومت سلجوقیان شد.  در شمال سلسلۀ خوارزمشاهیان پدید آمد و در مناطق مختلف دیگر سلجوقیان کرمان، سلجوقیان روم، آذربائیجان، و لرستان حکومات مستقل تشکیل دادند.  آخرین فرمانروای سلجوقیان بر خراسان معزالدین ابوالحارث احمد سنجر معروف به سلطان سنجر پسر ملکشاه سلجوقی بود.



[۱]   تاریخ ابن اثیر، جلد سیزدهم، ص ۵۷۵۵.