۱۳۹۵/۰۶/۱۸

محمد ظاهر شاه (۱۹۳۳ تا ۱۹۷۳)


در حالی که در گذشته بار ها برای بدست آوردن قدرت، برادر در برابر برادر و کاکا در برابر برادر زاده قرار گرفته بودند، وفاداری سردار هاشم و برادران اش به نادر شاه به حدی بود که پس از کشته شدن نادر شاه بدون هیچ کشمکش داخلی، پسرش محمد ظاهر در سن نزده سالگی به پادشاهی رسید.  اما در خارج از دستگاه دولت عده ای از مردم که پیشگویی بازگشت سریع امان اله خان را کرده بودند، نارامی به پا کردند.  این نارامی ها بخصوص در خوست شدت بیشتر داشت اما نیرو های دولتی به زودی این شورش ها را خاموش ساختند.

در ابتداء در مورد زعامت ظاهر شاه تردید هایی وجود داشت اما با رهنمایی و کمک کاکای توانایش محمد هاشم خان وی به زودی زمام امور را به دست گرفت.  نیرو های مسلح را منظم و مقتدر ساخت و بخصوص توجه جدی به نیرو های هوایی مبذول کرد.  سبک دولت در دوران ظاهر شاه سلطنت مشروطه، با قدرت عالی قانونگذاری بدست پادشاه، شورای ملی، و مجلس سنا بود.  اعضای مجلس سنا توسط پادشاه و اعضای شورای ملی انتخابی بودند. گاه‌گاه برای رسیدگی به مسایل ملی مجلس بزرگ (لویه جرگه) عنعنوی برگزار میشد.

در زمانی که نادر شاه قدرت را بدست آورد خزانۀ دولتی خالی بود و این باعث شد که ارزش افغانی که برابر به یک چهارم روپیۀ هندی بود به سرعت کاهش یابد.  برای مقابله با این مشکل کوشش ناکامیاب شد تا بانک ملی اساس گذاشته شود اما دو سال پس از آن بار دوم موفقانه اساس بانک ملی افغانستان برای ادارۀ تبادله گذاشته شد. برای پیشبرد امور دیگر بازرگانی شرکت سهامی اساس گذاشته شد. در عین زمان تلاش برای کاهش واردات و ازدیاد صادرات کشور صورت گرفت.  شرکت امریکایی برای دریافت نفت به جستجو پرداخت.  در هرات نفت پیدا شد اما اندازۀ نفت پیدا شده، فاصلۀ بسیار آن از ساحل، و تقاضای خیلی ضعیف محلی به نفت باعث شد که شرکت از پروژه منصرف شود.  به عین شکل کوشش شرکت مشترک افغان آلمان برای کشف معادن افغانستان نیز موفقیت زیادی در پی نداشت.
از نگاه سیاسی در آغاز پادشاهی محمد ظاهر مشکل قرار داشتن افغانستان میان سرزمین های تحت ادارۀ روسیه از یک جانب و انگلستان از جانب دیگر همچنان ادامه داشت.  خاطرات جنگ سوم افغان انگلیس هنوز در افکار مردم تازه بود و از جانب دیگر مردم از دولت روسیه و خط مشی بیخدایی آن نفرت داشتند. 

پروژه های آبادانی بخصوص در ساحات اعمار مکاتب و سرکسازی آغاز شد و خدمات پسته رسانی بصورت منظم به کار آغاز کرد.  شرایط زندگی زنان به تدریج بهبود یافت و زنان در دفاتر دولتی شروع به کار کردند.  در حالی که در ترکیه و ایران شیوۀ زندگی و طرز لباس پوشیدن زنان با سرعت بیشتر تغییر کرد، در افغانستان مدت زیادی را گرفت تا زنان توانستند با لباس های نسبتا آزاد از خانه بیرون شوند، و بیرون از خانه شاغل شوند.

نیرو های نظامی افغانستان از سربازانی که مکلف به دورۀ سربازی دو ساله بودند و کسانی که با خواست خود خدمت نظامی را به حیث شغل انتخاب میکردند، تشکیل یافته بود.  در دوران صلح نیروی نظامی افغانستان متشکل از شصت هزار افراد نظامی بود اما حدود نیم میلیون افراد قومی مسلح، خط دوم دفاعی افغانستان را تشکیل میدادند.  نیروی محدود دفاعی هوایی بنیانگذاری شد و ماشین آلات نظامی برای نیرو های مسلح خریداری شدند.  با وجود بازگشت آرامش به افغانستان و یکپارچه شدن همه قسمت های آن تحت یک دولت واحد، تشویش های ناشی از کشمکش میان روسیه و انگلستان، و قرار گرفتن افغانستان میان هر دو (بازی بزرگ) همچنان ادامه داشت.

در جریان فرمانروایی ظاهر شاه جنگ دوم جهانی آغاز شد.  محمد هاشم خان نخست وزیر وقت در یک اعلامیه بی طرفی افغانستان را اعلان کرد.  با شدت گرفتن جنگ روسیه و انگلستان از موجودیت انجینیران آلمانی و ایتالوی اظهار نارضایتی کردند و دولت برای حفظ بی طرفی و رد مشکل ایشان را با احترام به کشور های شان باز گرداند اما به هر صورت جنگ اثرات منفی اقتصادی بر افغانستان وارد کرد.  پس از محمد هاشم خان برادرش شاه محمود نخست وزیر شد و سپس محمد داوود خان بر کرسی نخست وزیری گماشته شد.

محمد داوود خان اشخاص تحصیل کرده و دانشمند را در کابینۀ خود شامل ساخت و کار را به اهل کار سپرد. وی بیطرفی افغانستان و موازنۀ سیاست میان قدرت های بزرگ را حفظ کرد.  برنامه های منظم برای پیشبرد امور روی دست گرفت و پلان پنج سالۀ یکم اش را موفقانه به پایۀ اکمال رسانید.  در جریان نخست وزیری داوود خان پروژه های بزرگ ساختمانی بخصوص تولید برق و سرکسازی به پایۀ اکمال رسید.  استخراج نفت و گاز و زغال سنگ رونق گرفت و فابریکه های مختلف به شمول فابریکۀ سمنت غوری و جنگلک اساس گذاشته شد.

ده سال آخر پادشاهی ظاهر شاه را بنام دهۀ دیموکراسی یا شاهی مشروطه یاد میکنند. قانون اساسی تعدیل شد و فیصله شد که اعضای خانوادۀ شاهی در احزاب سیاسی سهم نگرفته و به وظایف نخست وزیری، عضویت شورا، و محکمۀ عالی گماشته نشوند.  در این دهه قانون مطبوعات نافذ شد و جراید متعدد از جمله جریدۀ افغان، افغان ملت، کاروان، خلق، پرچم، شعلۀ جاوید، کاروان در کابل طبع و نشر شدند.  با وجودی که قانون احزاب سیاسی توشیح نشد، احزاب سیاسی مختلف چون حزب دیموکراتیک خلق افغانستان، شعلۀ جاوید، نهضت اسلامی جوانان افغانستان، افغان ملت، ستم ملی وغیره در مسیر فکری چپ و راست بصورت آشکار به فعالیت آغاز کردند و نمایندگان مردم افغانستان از طریق انتخابات آزاد برای شورای ملی انتخاب شدند.

پس از چهل سال سلطنت، زمانی که محمد ظاهرشاه برای تداوی چشم به ایتالیا سفر کرده بود، سردار محمد داوود خان پسرکاکایش که در آن هنگام نخست وزیر بود، با کودتای سفید، شاه را خلع قدرت کرد و با پایان دادن نظام شاهی، در افغانستان نظام جمهوری اعلام کرد.